زندگی زیبا
welcome

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1398برچسب:, توسط مهدی کاجی |

 

                   {کردار نیک}

 

 

آنچه مي خواني، نوشته اي دلپذير است، امّا كوتاه. از آن بهره مند گرد! گفتاري است كه   دالاي لاما بر آن بود براي سال 2006 بيان دارد. تنها چيزي كه از تو ستانده مي شود لحظاتي است براي خواندن؛ و انديشيدن به آن چه خوانده اي. پيام را براي خود نگاه ندار. سرود بايد دستان تو را در 4 شبانه روز ترك گويد. و تو خوش آيندي بس شگفتي آفرين در خواهي يافت. اين شگفتي ازآن همگان خواهد بود. چه آنان كه از موهوم پرستان نيستند و چه آنان كه بر باورهاي ديني استوارند... پيمان...

 

                     دستورگاني براي زندگي:

 

 

1- بر اين باور باش كه عشق و دستاوردهاي عظيم، در برگيرنده مخاطرات بزرگ است.

2- آنگاه كه مي بازي، از باختت درس بگير.

3- سه اصل را دنبال كن:

          محترم داشتن خود

          محترم داشتن ديگران

          جوابگو بودن در قبال تمام كنش هاي خود

          4- به ياد داشته باش، دست نيافتن به آنچه مي خواهي، گاهي از اقبال بيدار تو سرچشمه مي گيرد.

          5- قواعد را فرا گير تا به چگونگي شكستن آن ها به گونه اي شايسته، آگاه باشي.

          6- نگذار ستيزه اي خُرد بر ارتباطي پرقدر، خللي وارد سازد.

          7- هرگاه به اشتباه خويش پي بردي، بي درنگ گامهايي براي اصلاح آن بردار.

          8- هر روز مجالي را صرف خلوت كردن كن.

          9- آغوشت را به سوي دگرگوني بگشاي، امّا از ارزش هاي خود دست برندار.

          10- به ياد داشته باش، خاموشي گاهي بهترين پاسخ است.

          11- نيكو و آبرومند زندگي كن، آنگاه، به وقت سالخوردگي، هنگامي كه به گذشته بينديشي، از زندگي ات ديگر بار لذت خواهي برد.

          12- فضاي عشق در خانه تو شالوده اي است براي زندگي ات

          13- در ناسازگاري ها با افراد مورد علاقه ات، تنها به وضعيت فعلي بپرداز. گذشته را بزرگ نكن.

          14- دانش خود را تسهيم كن، كه طريقي براي دستيابي به جاودانگي است.

          15- با زمين مهربان باش.

          16- سالي يكبار به جايي برو كه پيش تر هرگز در آن جا نبوده اي.

          17- به ياد داشته باش، بهترين رابطه، رابطه اي است كه عشقتان به يكديگر بر نيازتان به يكديگر فزوني يابد.

          18- كاميابي خود را به داوري بنشين، از آن طريق كه بداني چه واگذارده اي تا كاميابي را بدست آوري.

          19- به عشق و آشپزي با واگذاردن بي پروا دست ياب.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط مهدی کاجی |

 

                                    سگ و قصاب

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد  حرکتی کرد  که دورش کند اما کاغذی را  در دهان سگ  دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود" لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین" . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود  سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت  .سگ هم  کیسه راگرفت و رفت .

قصاب که کنجکاو شده بود و از  طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد .

سگ  در خیابان  حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید . با حوصله ایستاد تا  چراغ سبز شد و  بعد از خیابان رد شد.قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو  حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد .قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند .

  اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس امد و شماره انرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت .صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد   دوباره شماره انرا چک کرد   اتوبوس درست بود سوار شد.قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.

  اتوبوس در حال حرکت به سمت  حومه شهر  بود وسگ منظره بیرون را تماشا می کرد .پس از چند خیابان سگ روی پنجه باند شد و زنگ اتوبوس را زد .اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد.قصاب هم به دنبالش.

سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید .گوشت را روی پله گذاشت و   کمی عقب رفت و خودش را به در  کوبید .اینکار را بازم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد.

سگ به طرف محوطه باغ رفت   و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.

  مردی  در را باز کرد و شروع  به فحش دادن  و تنبیه  سگ و کرد.قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد :چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است  .این باهوش ترین سگی هست که من تا بحال دیدم.

مرد نگاهی به قصاب کرد و گقت:تو به این میگی باهوش ؟این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه !!!

نتیجه اخلاقی :

اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود.

و دوم اینکه چیزی که شما انرا بی ارزش می دانید بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است .

سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است.

پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهمتر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط مهدی کاجی |

 

اشتباه فرشتگان

 

درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود .

پس از اندك زماني داد شيطان در مي آيد و رو به فرشتگان مي كند و مي گويد : جاسوس مي فرستيد به جهنم!؟

از روزي كه اين ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنميان را هدايت مي كند و...

حال سخن درويشي كه به جهنم رفته بود اين چنين است: با چنان عشقي زندگي كن كه حتي بنا به تصادف اگر به جهنم افتادي خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند.

مرد کور

 

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:

  امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم  !!!!!

     وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید
.
 
 

خوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد.. اشو زرتشت

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط مهدی کاجی |

 

 

دکتر علي شريعتي انسانها را به چهار دسته تقسيم کرده است:

1.     آناني که وقتي هستند هستند وقتي که نيستند هم نيستند

عمده آدمها. حضورشان مبتني به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسماني آنهاست که قابل فهم مي‌شوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمي دارند.

2.     آناني که وقتي هستند نيستند وقتي که نيستند هم نيستند

مردگاني متحرک در جهان. خود فروختگاني که هويتشان را به ازاي چيزي فاني واگذاشته‌اند. بي شخصيت‌اند و بي اعتبار. هرگز به چشم نمي‌آيند. مرده و زنده‌اشان يکي است.

3.     آناني که وقتي هستند هستند وقتي که نيستند هم هستند

آدمهاي معتبر و با شخصيت. کساني که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را مي گذارند. کساني که هماره به خاطر ما مي‌مانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.

4.     آناني که وقتي هستند نيستند وقتي که نيستند هستند

شگفت انگيز ترين آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمي‌توانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتي که از پيش ما ميروند نرم نرم آهسته آهسته درک مي‌کنيم. باز مي‌شناسيم. مي فهميم که آنان چه بودند. چه مي گفتند و چه مي خواستند. ما هميشه عاشق اين آدمها هستيم . هزار حرف داريم برايشان. اما وقتي در برابرشان قرار مي‌گيريم قفل بر زبانمان مي‌زنند. اختيار از ما سلب مي‌شود. سکوت مي‌کنيم و غرقه در حضور آنان مست مي‌شويم و درست در زماني که مي‌روند يادمان مي آيد که چه حرفها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اينها در زندگي هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط مهدی کاجی |

 

اشک های خنده

 

برگی از نوشتارهای چارلی چاپلين به دخترش ژاکلين:

 

           نيمه شب که از سالن آمفی تآتربيرون ميآيی تحسين کنندگان ثروتمند را يکسره فراموش کن.وحال آن راننده تاکسی را بپرس حال زنش را بپرس  واگر آبستن بود  وپولی  نداشت تا برای بچه اش لباس بخرد "  چک بکش وپنهانی توی  جيب شوهر او بگذار . به نماينده خود در بانک پاريس دستور داده ام فقط اين نوع چکهای تورا بی چون و چرا قبول کند اما برای خرجهای ديگرت بايد صورتحاب بفرستی.

      

  گاه وبيگاه با اتوبوس و با مترو شهر را بگرد . مردم را نگاه کن ودست کم روزی يک بار بگو: من از آنان هستم.تو يکی از آنان هستی .

     دخترم: هنر پيش از آن که دو بال " دور  پروازبه آدم بدهد  اغلب دو پای او را نيز می شکند.

     دخترم: من خواهم مرد و تو خواهی زيست. اميد من است که هرگز در فقر زندگی نکنی. اما اگر هرگاه دو فرانک خرج کردی با خودت بگو: دومين سکه مال من نيست. اين مال يک فرد گمنام است که به آن محتاج است.

     برای پيدا کردن فقيران نياز به جستجو نداری اين نيازمندان گمنام را اگر بخواهی همه جا خوب خواهی يافت.

 دل به زر و زيور دنيا نبند زيرا بزرگترين الماس اين جهان آفتاب است وخوشبختانه اين الماس بر گردن همه می درخشید.

                                                                                      

 

 از چارلی چاپلين پرسيدند خوشبختی چيست؟

گفت: فاصله ميان بدبختی اول با بدبختی دوم.                         

 

 

دردنيا جای کافی برای همه هست " پس بجای اينکه جای کسی را بگيری سعی کن جای خودت را پيدا کنی.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط مهدی کاجی |

 

                       اندیشه ها...

 

”من با زمان قرار همزیستی مسالمت آمیز گذاشته ام که نه او مرتبا مرا دنبال کند و نه من از او فرار کنم،  بالاخره که روزی بهم خواهیم رسید“     (ماریو لاگو)

 

”هرگز در مسیر پیموده شده گام برندارید، زیرا این راه تنها به همان جائی می رسد که دیگران رسیده اند.“    (گراهام بل)

 

”در عشق همیشه قطره ای جنون هست و در جنون هم همیشه قطره ای عقل“      (فردریک نیچه)

 

” درک زندگی تنها با نگاه به گذشته میسر است، اما زندگی کردن، تنها با نگاه به آینده.“     (سورن کیرکگارد)

 

 

” وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد. “              (برتراند راسل)

 

 

” گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آن ها که می هراسند بسیار تند، بر آن ها که زانوی غم در بغل می گیرند بستار طولانی،و بر آن ها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است. اما، برآن ها که عشق می ورزند زمان  راآغاز و پایانی نیست.“        (ویلیام شکسپیر)                       

 

” بسیاری مردم شادی های کوچک را بامید خوشبختی بزرگ از دست می دهند.“    (پرل س. باک)

 

” اگر می توانستم به جوانی بازگردم، بازهم تمام همان اشتباهات را می کردم، اما قدری زودتر“          (تالولا  بنکهد)

 

” هیچ چیزی نمی توان به کسی یادداد، اما می توان باو کمک کرد تا پاسخ ها را در درون خود بیابد.“        (گالیلئو گالیله)

 

” کسانی هستند که با ما صحبت می کنند و ما به آنها گوش نمی دهیم؛ کسانی هستند که ما را آزار می دهند و جراحت ماندگاری باقی نمی گذارند، اما کسانی هم هستند که تنها سرراه زندگی ما قرار می گیرند و مهر و نشان شان را برای همیشه بر ما می گذارند.“    (سیسیلیا میرلز)

 

” فلسفه حقیقی آن است که دیدن دنیا را دوباره بیاموزیم.“     (مرلاو – پونتی)

 

” عشق بهترین نغمه در موسیقی زندگی است. انسان ِ بدون عشق، هرگز با  همسرائی باشکوهِ بشریت همنوا نخواهد شد.                                                             (روک شنایدر)

 

” وقتی کمتر سزاوارم بمن مهر بورز، آخر آن زمان نیازمند ترم“     (ضرب المثل چینی)

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط مهدی کاجی |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.